English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5009 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open ended question U پرسش باز پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open ended U بی انتها
open-ended U بی انتها
open ended system U سیستم بی انتها
open-ended spanner U آچاردوطرفه
open to question <adj.> U مورد شک
open to question <adj.> U مشکوک
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
ended U کد نشان دهنده انتهای خط
ended U میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
ended U کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended U زمین حریف
ended U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ended U پایان یک دور
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U خاتمه یافتن
ended U غایت
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended U پایان
ended U انتها
ended U اخر
ended U خاتمه فرجام
ended U سر
ended U نوک
ended U طرف بپایان رساندن
ended U تمام کردن خاتمه دادن
ended U کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
ended U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended U کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
ended U خاتمه
ended U کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
ended U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ended U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ended U نقط ه آخر یا بخش آخر
ended U خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ended U خاتمه دادن خاتمه یافتن
ended U کد نشان دهنده انتهای رکورد
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended U کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended U نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل
ended U در انتها یا پس از چندین مشکل
ended U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
double ended U دوسر
double ended U دوطرفه
single ended U یکطرفه
single ended U یکسو
double ended spanner U اچار رینگی دوسر
single ended spanner U اچار یکسو
double ended machine U دستگاه برشکاری و منگنه کاری
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
double ended box wrench U اچار رینگی دوسر
beside the question U پرت
question U سوال
question U پرسش
question U استفهام مسئله
question U موضوع
question U پرسیدن تحقیق کردن
question U تحقیق کردن از
question U مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
question U تردید پرسش
beside the question U خارج از موضوع
that is not of the question U این خارج ازموضوع است
that is not the question U موضوع این نیست
there is no question but that. U شکی نیست که) .00000
That's out of the question. U این غیرممکن است که عملی بشود.
this very question U دقیقا همین پرسش
to ask somebody a question U از کسی سئوالی پرسیدن
question U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
I have a question. U من یک سئوال دارم.
in question U موضوع بحث
to p any one with question U کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
in question U موردبحث
without question U بی شک بدون شک بی تردید محققا بی چون وچرا
Might I ask a question? U اجازه می دهید یک سئوال بکنم؟
to p any one with question U کسی را سوال پیچ کردن
out of question U خارج از موضوع
out of the question <idiom> U غیرممکن
to have a question for somebody U از کسی سئوالی داشتن
to ask somebody a question U ازکسی سئوالی کردن
question U تردید کردن در
That is a separate question. U این جدا از موضوع بحث ما است.
question mark U پرسش نشان
the year in question U سالی که مورد بحث است
raise a question U مطرح کردن سوال
question mark U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
to beg the question U طفره رفتن از پرسشی
question marks U پرسش نشان
leading question U سوال تلقینی
leading question U پرسش راهنمایی کننده
question marks U علامت سوال
question mark U علامت سوال
buring question U مسئله هیجان اور
pose a question U سوال مطرح کردن
it is a question of money U پول است
i asked him a question U پرسشی از او کردم
i asked him a question U چیزی ازاو پرسیدم
it is a question of money U موضوع بسته به
indirect question U پرسش غیرمستقیم
oblique question U پرسش غیرمستقیم
This question is not at issue. U بحث روی این موضوع نیست.
previous question U موضوع کفایت یا عدم کفایت مذاکرات
essay question U سوال انشایی
call in question U تردید کردن در
cross question U استنطاق
cross question U بازجویی
cross question U سئوال بطریق استنطاق
question answer U صف
question answer U سئوال- جواب
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
i asked him a question U سئوالی از اوپرسیدم
put the question U مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
it is a question of money U موضوع پول است
That is a separate question. U این یک موضوع جدایی است.
to pose a question to any one U ازکسی سئوالی
the tax in question U مالیات موضوع بحث
to beg the question U نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
to call in question U تردیدکردن در
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
trick question U سوالیکهجوابآننادرستاست
cross-question U استنطاق کردن
cross-question U بدقت جویاشدن از
To discuss a question with someone . U موضوعی را با کسی مطرح کردن
I don't think there's any question about it. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
to pop the question U پیشنهاد عروسی کردن
His honest is beyond question. U دردرستی اوحرفی نیست
Answer me this question. U جواب این سؤالم را بده
rhetorical question U مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
question tag U جملاتپرسشتفکیدی
to pose a question to any one U پرسیدن
the question referred to above U موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
question marks U " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
question answer U صف بستن
question in dispute U موضوع متنازع فیه
question in dispute U مسئله متنازع فیه
sides of the question U اطراف موضوع
question-master U فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
the eastern question U مسئله خاور
the goods in question U کالای موردبحث
the German question U مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
question answer U در صف گذاشتن
To bring up a topic(question). U سؤالی را پیش کشیدن
to put a [big] question mark over something U چیزی را نامشخص [نامعلوم ] کردن
I foud myself in opposition to my friends on this question . U در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
To raise a question . To bring up a matter . U موضوعی رامطرح کردن
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. U به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
the open U ملا عام
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
open out U توسعه دادن
open out U بسط دادن
to open out U گستردن
to open out U باز کردن
to open out U توسعه دادن
to open out U بسط دادن
the open U هوای ازاد
the open U ملاء عام
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U :باز
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وزن ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U بلامتصدی
open U شکفتن
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U صریح
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U مفتوح
open U زمین باز گسترده
open U مفتوح شدن
open U گشودن گشادن
open U بازکردن
open U واریز نشده
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U بی ابر
open U بی پناه
open U باز شدن
open U باز
open U فضای باز
open U مهربان رک گو
open U ازاد
open U بی الایش
open U ازاد اشکار
open U روباز
open U دایر
open U گشوده سرگشاده
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U درمعرض
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
Recent search history Forum search
1if you have any question please ask us , we are here to help
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1ریاست مخابرات به چهار نفر کارمند ضرورت دارد
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1استخدام عبارت از پرکردن و پرنگهداشتن پست های خالی درتشکیل سازمان به اساس اهلیت، لیاقت و شایستگی میباشد
1تا چه ساعتی اینجا باز است
0Wide open throttle A/C cutoff relay circuit
0question processing transaction protocol
0topically
0I can open this app. In iPhone 6x but it doesn't translate my texts
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com